سلام بر مسافر شلمچه در مهمانی لاله و باران
به گزارش پایگاه خبری روایت پرس، میدان امام غلغله است، از زمین و زمان آدم میجوشد؛ چشم که تیز کنی اغلب مادرند، اما نه پیرِ کمرخمیده از نوع پدر هم آمدند.سوسوی چشمانشان آهنگ انتظار دارد، همهتن که گوش شوی موسیقی سالهای دور و دراز را میشنوی؛ نوای لالا لالایی دارد بر تن آفتاب خوردهِ به اروند نشسته، بر تن از شلمچه آمده با هزار و یک قصه.
و اما غصه چشمهای تر و خشک شده به دَر؛ همهتن که چشم شوی، رد غمنامه را خط به خط در عمق خطوط به چهره نشسته مادران، همسران و فرزندان میخوانی.
میدان اما غلغله است، بزم یک شهید است با چندین و چند چشمانتظار از جنس مادرانگی و همسرانگی؛ علاوه کنید توسلها و دلتنگیها و دل به دل دادنهای خیل جمعیت را.
مهمانی شهید است، شهید آوردند تا بلکه تلاطم بیامان تپشهای قلبی منتظر آرام گیرد و عطر مشترک عاشقانههای پدر و فرزندی به مشام رسد، گویی مهمانی امروز، مهمانی دل به دلدار رسیدن است.
امروز آغوشها به گواه بلندیهای الوند باز شده و فرزند غیور این دیار بازگشته؛ امروز فرزندی دست قلاب میکند بر گردن تابوت پدرِ شهیدش، همان که از رزمنامهاش میخواند و از غمنامه دوری.
امروز مهمانی به سبک منتظران به داغ رسیده است، چشم و گوش که تیز کنی باران لاله و ندای شکفتن به جانت مینشیند، باز هم مهمانی است با میزبانی شهری به شوق آمده و مهمانی از شلمچه رسیده.
امروز میدان امام چاشنی دلمویه دارد و قطره قطره خون دارد و پیغام ایستادگی، امروز میدان امام مهمان دارد.
پس جرعهای نفس کشیدن در هوای مهمان میدان امام تقدیم تو باد، دمی سر بر بالین تابوت نهادن و دل سبک کردن تقدیم تو باد، لحظهای سراسیمه اروند و شلمچه و مجنون شدن تقدیم تو باد، راه و منش مهمان از جنوب آمده تقدیم تو باد.
مهمانی با نام و نشانیِ جاویدالاثر تیپ ۳۲ انصارالحسین(ع)، که ۱۲ اسفند سال ۶۵ در منطقه عملیاتی کربلای ۵ شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد، شهید محمد رنجنوش.
کد خبرنگار: 1408
( تعداد دیدگاه ها : 0 )