پایگاه خبری روایت پرس- علی پنبهای: سپیده ۱۷ مرداد که میزند و یا شاید غروب شانزدهم، خاطرهبازی خبرنگارها نیز گل میکند، خیلیها دلشان میرود تا از یک سال گذشته بنویسند برای خودشان، برای یکدیگر و درد دلی کنند و بر زخمهایشان بخیه بزنند.
اما من میخواهم در این سطور و با این کلمات که کانتر ورد با هر صدایی که از صفحه کلید میآید یکی بر اعدادش میافزاید؛ از آینده بگویم.
از آینده خبر و روزنامه و خبرگزاری؛ آیندهای که راستش را بخواهید نمیتوانم تصور کنم، چه اتفاقی در آن رخ خواهد داد.
این طور که پیش میرود باید این جمله را بگوییم که آینده را نویسندگان رمانهای علمی_ تخیلی میسازند، شاید روزی کتابخانهای باشد که کتابهایش پرواز میکنند و مدرسهای باشد که دانشآموزانش هر کدام جارو و چوب جادویی داشته باشند.
انگار دنیا را تخیل نویسندگان رمانها میسازد. در قرن ۱۹ که «ژول ورن» از بالن و زیردریایی سخن میگفت تا روزی که «نوربرت وینر» از فضای مجازی سخن به میان آورد؛ انگار آنچه آنها تخیل کردند را جهان پذیرفته است و ما نمیدانیم که آینده قلم و کاغذ سفید و حتی دیگر صفحه کلیدهای زهوار دررفته چه میشود. میگویند از فنآوری نباید هراسید و وارد نزاع با آن شد که هزاران سال قدمت دارد، من هم نمیخواهم مخاطبان این سطور را بترسانم؛ فقط میگویم نمیدانم که چه در انتظار من خبرنگار است و قرار است دنیای رماننویسان و تخیلپردازان من را کجا ببرد.
قرار است هوش مصنوعی عمومی که صاحبان فنآوری، هر روز با اشتهایی غیر قابل وصف به دنبال آن هستند، تا تمام شئون زندگی انسان را به خاطر یک مشت دلار یا سلطه بر جهان و ماندن بر صندلی ابرقدرت جهانی، تحت تأثیر قرار دهند؛ چه آیندهای بسازد!
راستش را بخواهید گاهی دلم نمیخواهد که هوش مصنوعی عمومی آنطور که خوشبینانه «مکس تگمارک» در کتاب «زندگی 3.0، انسان بودن در عصر هوش مصنوعی» میگوید، محقق شود، اما آیا از چنگال فناوری، میتوان رها شد.
واقعیت آن است که ما نمیدانیم که قطار تکنولوژی در کدام ایستگاه ایستاده و به کدام سو در حرکت است، پس حق داریم نگران باشیم؛ حق داریم از شبکههای اجتماعی که ما را بلعیده است، دلخور باشیم؛ هرچند نتوانیم لحظهای از آن غافل بمانیم.
اما ظاهراً گریزی نیست و باید به مانند همه این سالها که از عمر انسان میگذرد و توانسته با فناوری خود را سازگار کند، خود را با این دنیای جدید سازگار کنیم، امیدوارم رماننویسان، ایدههای خطرناک به ذهنشان نرسد و ما خبرنگارها از انسانیت بگوییم، از اتفاقهای خوب، از زیباییهای زندگی، از آواز شقایق، از آب، از راز گل سرخ تا فناوری روز را هم مانند همه آنچه پا به دنیا گذاشته است، مهار کنیم و اهلی.
ما اهل اهلی کردن هستیم و ظاهرا در دنیای مدرن که پایانش باز است و مشخص نیست، مدرنیته چه خوابی برای انسان دیده است، ما خبرنگارها باید بیشتر از لبخند بگوییم، از مهر، مهربانی و از عشق.
باید در میان انسانها، انسانیت را با نظریات ارتباطاتی، برجسته کنیم و عشق را با گلوله برفی به کوه بدل سازیم و مادام فریاد کنیم تا فضای مجازی هم اهلی شود.
شاید این روزها خبرنگارها باید مراقب انسان، مهر، لبخند و زندگی باشند. شاید آدرس خانه دوست را قلمها باید به تصویر بکشند.
لازم است بگویم که عکس این یادادشت را هوش مصنوعی ساخته است.
( تعداد دیدگاه ها : 0 )