«مادر انقلاب» به بازار کتاب آمد
به گزارش پایگاه خبری روایت پرس، کتاب مادر انقلاب به قلم مونا اسکندری در 184 صفحه توسط انتشارات روایت فتح منتشر و روانه بازار نشر شد.
این کتاب شامل مصاحبههایی از بانوی مجاهد، مرحومه مرضیه حدیدچی(دباغ) در زمان حیات است که به خواست خود بانو جمعآوری شده است.
این کتاب، خلاصه و جوان پسند و فارغ از توصیف و حاشیه تدوین شده به طوری که مورد رضایت ایشان قرار گرفته است.
بعد از فوت این بانوی مبارز، در تدوین کتاب سعی شده با بهرهگیری از زیرنویس و مصاحبه با افراد مطلع متعدد، به معرفی بهتر راوی کمک شود.
راوی متولد همدان است و در یک خانواده مذهبی دیده بر جهان گشوده، به تعبیری این مهم روحیه پرسشگری، جسارت و شجاعت این بانوی مبارز را تقویت کرده به نحوی که در زندگی متفاوت از هم سن و سالهای خود عمل کند.
با ازدواج او سوالاتش فروکش نمیکند و همسرش حاج حسن میرزا دباغ او را به محضر علما میفرستد تا با کسب علوم دینی سوالاتش رفع شود. مرحومه حدیدچی به حق الگوی مناسبی برای همه زنان و دختران ایران اسلامی است، زنی در تراز انقلاب اسلامی.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«قلبم تند می زد. انگار میخواست از شوق دیدن مرادم از سینه بیرون بیاید. ابتدا اجازۀ ملاقات ندادند. چند نفری که در بیت آقا بودند، با هم مشورت کردند و سرانجام گفتند: «امام با یک خانمِ تنها، نمی نشینند صحبت کنند!» ناراحت شدم و گفتم: «اگه ایشون چنین تفکری دارند، من ایشون رو رهبر خودم نمی دونم! » سپس یک نفر که همسرش از شاگردانم در ایران بود، من را شناخت و زمینۀ دیدار خصوصی مهیّا شد. وقتی در برابر امام قرار گرفتم، هیبت و جبروت ایشان به گونه ای بود که نمی توانستم به راحتی صحبت کنم. اما وظیفه ای را که به من محوّل شده بود، باید انجام می دادم. نمی دانستم از کجا شروع کنم. ابتدا خودم را معرّفی کردم. - من دبّاغ هستم آقاجان! امام فرمودند: «شما همان خانمی هستید که آقای سعیدی در نامه هایش از او می نوشتند؟ همان خانمی که هشت فرزند خود را رها کرده و از دست رژیم شاه فرار کرده است؟ » عرض کردم: «بله، من شاگرد آقای سعیدی بودم و با او کار می کردم. » آنجا فهمیدم خبر فعالیت هایم به گوش امام هم رسیده است.»
کد خبرنگار: 1408
با حضور نایب رئیس اول مجلس شورای اسلامی؛
کتابخانه عمومی زندهیاد حاج ستار ربانی روستای نگارخاتون افتتاح شد
( تعداد دیدگاه ها : 0 )