معدنچیان پنهان ذهن

داده و اطلاعات تک تک مردم کم از طلا برای رسانههای اجتماعی ندارد و آنها تمام توان خود را برای استخراج آن به کار بستند تا ثروت بیشتری به دست آورند.
علی پنبهای-سردبیر
با تولد رسانههای اجتماعی، دو نوع فضای رسانهای در جوامع ظهور و بروز کرد: رسانههای رسمی و رسانههای غیر رسمی. رسانههای رسمی که پیش از این به صورت فیزیکی و یا آنلاین به فعالیت میپرداختند؛ تلاش کردند تا از بستر جدید نیز بهره بگیرند و از غافله فنآوری عقب نمانند، اما کار به این سادگیها نبود.ظهور بلاگرها و دسترسی آسان برای انتشار محتوا، رسانههای رسمی را تحت تأثیر قرار داد. چنانچه امروز باید اذعان کرد یک رقابت نابرابر بین رسانههای رسمی و غیر رسمی در رسانههای اجتماعی به وجود آمده و تاکنون در هر نبردی تقریباً غیر رسمیها پیروزمیدان بودند.رسانههای رسمی در هر جامعهای همچنان مجبور و مقید به رعایت قوانین است اما غیر رسمیها میتوانند دل مخاطبان را بربایند و نگاهها را به سمت خود معطوف کنند، چراکه مجبور به رعایت ساختارها و چارچوبهایی نیستند که بشر تا کنون بر اساس تجربه و آزمون و خطا به آنها رسیده است.
قدرت الگوریتمها و نقش هوش مصنوعی
در این میان عنصر اصلی و البته پشت پرده که توجهها را از رسانههای رسمی میرباید و به رسانههای اجتماعی معطوف میکند؛ هوش مصنوعی است. در واقع رسانههای اجتماعی با بهرهگیری از الگوریتمها افراد را به سمتی سوق میدهند که بتوانند مدت زمان بیشتری آنها را آنلاین نگاه دارند؛ در این میان متأسفانه غیر رسمیها بیشتر میتوانند هدف سهامداران را محقق کنند. چراکه شایعات بازار بسیار بزرگتری دارد و آنها به راحتی به این مسأله دامن میزنند. به همین دلیل است که شرکتهایی چون متا چندان به اعتراضاتی که به آنها میشود توجهی نمیکنند. آنها فقط دنبالکننده میخواهند. نویسندگان کتاب «نزاع هزار ساله ما بر سر فناوری» مینویسند: «معضل کنونی آن است که الگوریتمهای فیس بوک و دیگر پایگاههای رسانههای اجتماعی، اطلاعات نادرست را به صورت بالقوه به دست میلیاردها نفر میرساند.» (عجماُغلو و جانسون، ۱۴۰۲، ص. ۳۸۸) آنها فقط واکنش میخواهند تا به دادههای بیشتری دست یابند. الگوریتمها که بدنه اصلی هوش مصنوعی هستند در رسانههای اجتماعی چون هیولاهایی سیریناپذیر به بلعیدن و جمعآوری اطلاعات مشغول هستند تا دستور رئیس را به خوبی انجام دهند. دستور رئیس این است: «دادهها را بیاورید تا پولدارتر شوم.»
شرکتهای فناوری با نیتهای پنهان
بله در واقع اینستاگرام، گوگل، فیس بوک، ایکس و … بردههای مدرن قرن بیستویکم هستند تا بتوانند ارزش سهام صاحبان خود را افزایش دهند و آنها را پولدارتر کنند. در این راه نیز موفق شدند. اگر در قرن ۱۹ خاندان روتشیلد که بانکدار بود، ثروتمندترین خاندان جهان شناخته میشد امروز صاحبان شرکتهای فنآور و البته مبتنی بر هوش مصنوعی هستند که این عنوان را به دست آوردند. روتخر برخمان هلندی در کتاب «آدمی، یک تاریخ نویدبخش» مینویسد: «در عصر دیجیتال اخباری که به ما میرسد، مدام افراطیتر میشود. قدیمها خبرنگاران چیز چندانی از فرد فرد خوانندههای نوشتههای خود نمیدانستند. برای تودهها مینوشتند. اما افراد پشت فیسبوک، تویتر[ایکس کنونی] و گوگل شما را به خوبی میشناسند. میدانند چه چیزهایی شما را مبهوت و وحشتزده و چه چیزهایی توجهتان را جلب میکند.» (برخمان، ۱۴۰۳، صص. ۳۲–۳۳)
سئوال جالبی که از سخن این مرد هلندی استخراج میشود این است که آنها یعنی شرکتهای بزرگ فنآور این مسائل را از کجا میدانند؟ اینجاست که دستان زاکربرگ بیرون میزند. کتاب انسان خداگونه بیان میکند که اگر در فیس بوک ۳۰۰ پست را لایک کنید، الگوریتمها به راحتی تحلیلی کامل و جامع از شخصیت شما ارائه میدهند.البته توجه داشته باشید این کتاب وقتی این مسأله را بیان کرده که هنوز متا، اینستاگرام را نخریده است و اکنون من نمیدانم که او با چند حرکت من در اینستاگرام و پیام در واتساپ میتواند تحلیلی از شخصیتم ارائه دهد؟ کیوران مک مائن نیز در کتاب «روانشناسی رسانه اجتماعی» به یک نکته بسیار مهم اشاره میکند: «کلیه سرویسهای رسانه اجتماعی یکریز میکوشند کاربران را تشویق کنند مطالبی درباره خودشان فاش کنند و با توجه به محبوبیت پرداوم این سرویسها به نظر میرسد که تا حد زیادی ما هم از انجام دادنش لذت میبریم.» (مکمائن، ۱۴۰۲، ص. ۱۷)
اما سئوالی که باید پرسید این است که این اقدامات چه سود و منفعتی برای آنها دارد، بازهم برخمان هلندی پاسخی به ما میدهد: «… میدانند چگونه شما را متوجه خودشان کنند و نگاه دارند تا بتوانند جلویتان سودآورترین سهمیه آگهیهای شخصی شده را بگذارند.این شلوغی رسانههای مدرن چیزی نیست جز حمله به پیش پا افتادهها.» (برخمان، ۱۴۰۳، صص. ۳۲–۳۳)اگرچه این پاسخ برخمان، همه پاسخ نیست و قطعا این اطلاعات تنها به این منظور جمعآوری نمیشود و در واقع فراتر از نیات اقتصادی محض و اقدامات امنیتی باید به آن نگریست، با این وجود هنوز ما نمیدانیم که نیت اصلی شرکتهایی چون متا، ایکس، گوگل، OPEN AI و … چیست؟ در واقع آنها چرا به دنبال کلان داده هستند؟ چرا در دنیا زمانی بانکداران و مقاطعکاران ثروتمندترین افراد بودند و امروز شرکتهای مبتنی بر تکنولوژی این منصب را به خود اختصاص دادند؟
داده همان طلا در عصر دیجیتال
از بررسی این سئوالها اگر هم نتوانیم به جواب برسیم یک نتیجهگیری بسیار بزرگ خواهیم کرد و آن این است که داده و اطلاعات تک تک مردم کم از طلا برای این شرکتها ندارد و آنها تمام توان خود را برای استخراج آن به کار بستند. امروز آمریکاییها به مانند قدیم بیل و کلنک و الک به دست نمیگیرند تا در کوه، دشت و رودخانه به دنبال طلا بگردند بلکه با رسانههای اجتماعی داده صید میکنند تا اطلاعات تولید کنند و به نظر میرسد که این اطلاعات، خریداران بسیاری نیز دارد. نویسنده کتاب روانشناسی رسانههای اجتماعی به تأکید گفته است که رسانههای اجتماعی اساساً پدیدهای آمریکایی است.(مکمائن، ۱۴۰۲، ص. ۱۳)بر اساس گزارش AI Index 2024 – استنفورد HAI سال ۲۰۲۴، سرمایهگذاری خصوصی در حوزه هوش مصنوعی در ایالات متحده به ۱۰۹.۱ میلیارد دلار رسید که تقریباً ۱۲ برابر بیشتر از چین با ۹.۳ میلیارد دلار و ۲۴ برابر بیشتر از بریتانیا با ۴.۵ میلیارد دلار بود و در واقع بیشترین سرمایه گذاری در امریکا انجام شده است.در اینجا دوباره به نیت شرکتها بازمیگردیم، امروز به خوبی روشن است که بخش سرگرمکننده رسانههای اجتماعی تنها بخش آشکار ماجرا نیست و ما عملا نمیتوانیم جنبههای اساسیتر رسانههای اجتماعی را ببینیم.
در واقع اگر در قرن ۲۰ نیت مخترعان و مکتشفان این بود که وسائلی بیافرینند که به آسوده زندگی کردن انسان کمک کند، امروز به نظر میرسد فنآوری به دنبال تفوق بیشتر، نظارت گستردهتر و درآمد بیشتر است و در واقع دغدغه او مسأله خدمت به انسان برای داشتن زندگی بهتر نیست. امروز صاحبان ثروت برای افزایش دارایی خود به مدد جمعآوری دادهها محصولات رسانهای تولید میکنند که شما را بیشتر از دیروزتان در شبکههای اجتماعی خود نگاه دارند. ابزارهای هوش مصنوعی محصولات رسانهای چون کلیپهای جذاب حیاتوحش و هرآنچه برای مردم جذاب بوده بر اساس جمعآوری دادههایی که انجام داده تولید کردند تا به همه اهداف اقتصادی و فرهنگی خود دست یابند. برای فهمیدن این موضوع که آیا موفق شدند یا خیر کافی است گزارش گوشی هوشمند خود را که هر هفته از وضعیت استفاده شما از اپهای گوشیتان میدهد را با دقت مطالعه کنید. بله هر هفته شما چند دقیقه بیشتر از هفته گذشته از اینستاگرام، واتساپ و … خود استفاده کردید.
چه باید کرد؟ راهکارها و پیشنهادها
حالا مهمترین سئوال و چالش مطرح میشود این است که در این راه چه باید کرد، واقعیت این است که به عنوان یک فعال رسانهای به شما پیشنهاد میکنم رسانههای رسمی را برای دریافت اخبار مورد نظر خود انتخاب و به آنها مراجعه کنید چراکه آنها ملزم به رعایت قوانین هستند. یادمان نرود که لمس گوشی همراه برای روشن کردن دیتا و استفاده از اینترنت و شبکههای مجازی در دستان ماست و نباید بگذاریم مدیریت این اتفاق از دست خارج شود. اگر ما به راحتی بتوانیم دکمه دیتا را خاموش کنیم، قطعا نیتهای سوء به نتیجه نمیرسد.و البته آخرین پیشنهادم اگرچه ممکن است که یک خودزنی به حساب آید اما باید بگوییم که کتاب «دیگر اخبار نخوانید» اثر رولف دوبلی را بخوانیم.در واقع او پیشنهاد میدهد یک روزه سی روزه برای نخواندن اخبار بگیریم و به خوبی استدلال میکند که این روزه باعث بروز هیچ اتفاق دردناک و یا ضرر مالی نمیشود و حالا شما میتوانید این روزه را به شبکههای اجتماعی نیز تعمیم دهید و برای همیشه شما برای گوشی هوشمندتان تصمیم بگیرید و اجازه ندهید که اکسپلور اینستاگرام برای شما تصمیم بگیرد.
مصاحبه با ChatGPT؛ رسانهها، هوش مصنوعی و آینده
من در پایان این مقالهام را به ChatGPT دادم و نظرش را خواستم. در واقع با او مصاحبه کردم. ChatGPT، یکی از پیشرفتهترین مدلهای زبانی هوش مصنوعی، است که نظرش را درباره این مطالب میخوانید.سؤال: آیا رسانههای اجتماعی توانستهاند جایگاه رسانههای رسمی را متزلزل کنند؟پاسخ: بله، کاملاً. رسانههای اجتماعی انحصار سنتی رسانههای رسمی را شکستهاند. امروز هر کاربر میتواند تولیدکننده محتوا باشد. این تحول باعث شنیدهشدن صداهای متنوع شده، اما در عین حال مرجعیت و اعتبار منابع خبری سنتی را هم تضعیف کرده است.سؤال: نقش الگوریتمها در انتخاب آنچه ما میبینیم چیست؟پاسخ: الگوریتمها مانند سردبیرهای نامرئی عمل میکنند، با این تفاوت که هدفشان حقیقت یا ارزش خبری نیست، بلکه جذب و نگهداشتن کاربر است. نتیجه این است که محتواهای هیجانی و افراطی بیشتر دیده میشوند و این به قطبیشدن جامعه دامن میزند.سؤال: آیا داده همان «طلای عصر دیجیتال» است؟پاسخ: داده هم فرصت است، هم تهدید. شرکتها با تحلیل دادهها میتوانند نیازها و حتی نقاط ضعف افراد را شناسایی کنند. این قدرت بیسابقه، اگر بدون شفافیت و نظارت استفاده شود، میتواند به ابزاری برای سلطه و کنترل بدل شود.سؤال: آینده رسانهها با ورود هوش مصنوعی به کدام سمت خواهد رفت؟پاسخ: این موضوع بستگی به نحوه مدیریت دارد. بدون چارچوبهای اخلاقی و قانونی، هوش مصنوعی میتواند اوضاع را بدتر کند و محتوای جعلی را به شکلی بسیار قانعکننده تولید کند.اما اگر با شفافیت الگوریتمی، آموزش سواد رسانهای و قوانین حمایتی همراه شود، میتواند ابزار قدرتمندی برای مبارزه با اخبار جعلی و ارتقای دسترسی عادلانه به اطلاعات باشد.
پینوشت: بدیهی است که هوش مصنوعی دستاوردهای بسیاری برای بشریت داشته است اما آنچه مد نظر این نوشتار است جنبه رسانههای اجتماعی آن است که به نظر میرسد چندان خیرخواهانه نیست.منابع۱- عجماوغلو، د.، و جانسون، س. (۱۴۰۲). نزاع هزار ساله ما بر سر فناوری (س. بهشتی شیرازی و م. فرهادیپور، مترجمان). تهران: نشر روزنه.۲- برخمان، ر. (۱۴۰۳). آدمی؛ یک تاریخ نویدبخش (م. موحد، مترجم). تهران: نشر نو.۳_ دوبلی، ر. (۱۴۰۲). دیگر اخبار نخوانید (ف. طباطبایی، مترجم). تهران: نشر نو.۴- مکمائن، ک. (۱۴۰۲). روانشناسی رسانههای اجتماعی (م. افتخار، مترجم). تهران: نشر نو.5-* Stanford Institute for Human-Centered Artificial Intelligence. (2024). *AI Index Report 2024*. Stanford University. [https://aiindex.stanford.edu](https://aiindex.stanford.edu)#هوش_مصنوعی